قلم سرا

خط خطی های راحیل بانو

یادِ تو و تو

یادِ تو و تو

 

از یادمون منفک نمیشه کهههه😍😍😅😅

 

بخدا درس دارم، یه لحظه وایس، از امتحان قبول نمیشمااا 

 

#دلبر_که_جان_فرسود_از_او

 

شما هم از این منفکا دارین😂؟؟؟

۶ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
hamid hayati

می بینم که🤣

می بینم که اینترنت همه قطعه 😎😎

اینترنت داراش اعلام حضور کنن🤣😁

۷ نظر موافقین ۹ مخالفین ۱
راحیل بانو🤷‍♀️

جایی نباش که...

مهم نیست چقدر دوستش داری😍

مهم اینه که چقدر دوستت داره💖💑

 

مهم نیست می خوای کنارش باشی🙋‍♀️

مهم اینه که اون بخواد کنارش باشی👫

 

اگه اون بیشتر دوست داره و می خواد کنارش باشی پس بهترین ادمیه که می تونی باهاش خوشبخت بشی

اما اگه تو اون رو می خوای و از نظر اون بهترین نیستی، پس خودت رو حراج نکن واسش

 

جایی نباش که نمی خوان باشی

جایی باش که از صمیم قلب بودنت رو بخوان

کسی که واسش مهم باشی حتی اگه بهش پشت کنی آزارت نمی ده فقط واست اشک می ریزه و از دور نگات می کنه تا خنده هات رو ببینه و دلش به خوشی تو قرص شه

اگه اون ادم تو زندگیتونه حواستون خیلی خیلی بهش باشه

 

از این ادما نصیب دلای خوشمل همتون😘

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

لحظه های تنها

گاهی ادم منتظره یه نفره 👀

دلش می خواد یه نفر باشه 👤

دوست داره یه نفر بهش توجه کنه 💬

 

اما همه هستند و توجه می کنن غیر اون یه نفر 👥👥👥👥

اون لحظه ها تنها ترین لحظه های جهان اند🌍⌚🗿

 

 

این طور نیست؟؟

 

#راحیل_بانو

۲ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

واقعه ی قرن

سلام دوستان🤗

اول عذر می خوام بابت این نبودن😔

ولی باید بگم الانم دوباره می رم تا دوهفته ی دیگه یه امتحان مهم و سخت دارم اخه😢

اومدم یه سری بزنم بهتون که اونم واقعه ی امروز باعثش شد

عذر خواهی می کنم بابت نیمه رها کردن رمان که ۱۵ قسمتی ازش باقی مونده فکر کنم که برگشتم می گذارم🙃

در ضمن بعدشم یه رمان دیگه رو می گذارم که ایده اش هست اما هنوز نوشتنش رو چندان کلید نزدم😮

 

اما واقعه:

 تو حیاط دانشکده قدم می زدم و درس می خوندم که دوستام اومدن و رسیدیم به هم کلی احوال پرسی 😍

اونجا که ایستاده بودیم زیر افتاب یه بچه گربه که دیگه نمی دونم بچه است یا بزرگ افتاب گرفته بود و پرت می زد که یکم باهاش می خواستم بازی کنم که دیدم خوابش میاد😺😴

گرم صحبت بودیم و گل از حرفامون تو دانشکده می پاشید وسط این پاییز نسبتا سرد که یکی از پسراز دانشکده با قد ۱۸۰ و وزن ۸۰ شلنگ تخته اندازان میومد🚶‍♂️👣

۲ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

در این حوالی، قسمت چهل و چهارم

 

🌹

هو سمیع

.

#قسمت_چهل_و_چهارم

.

با سکوت من پلیس با سجاد رفتن بیرون

 

فردای اون روز سجاد اومد اما زمان فیزیو تراپی 

همراه من اومد توی سالن 

من تمایلی به انجام تمرینات نداشتم

سجاد اصرار می کرد و من نا امید

۳ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

در این حوالی، قسمت چهل و سوم

🌹

هو سمیع

.

#قسمت_چهل_و_سوم

.

دفتر نقاشی رو برداشتم شاید میخواستم منم داستان خودم رو نقاشی کنم 

عکس تصادف یه موتور با ماشین رو کشیدم از شدت گریه دفتر خیس شد 

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

در این حوالی، قسمت چهل و دوم

 

🌹

هو سمیع

.

#قسمت_چهل_و_دوم

.

تو این یه هفته جلسات فیزیو تراپی تاثیری نداشت

شایدم چون معلول شدن رو پذیرفته بودم تاثیری نداشت

چون نمی خواستم

دچار افسردگی شدید شده بودم

با کسی نمی تونستم صحبت کنم

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

کلمات رنگ و رو رفته

 

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

در این حوالی، قسمت چهل و یکم

 

🌹

هو سمیع

.

#قسمت_چهل_و_یکم

.

چرا ما آدمااینطوری هستیم تا چیزی رو داریم قدر نمی دونیم وقتی از دستش می دیم تازه می فهمیم چی داشتیم

خدایا قول می دم از این به بعد حتی واسه نعمت خندیدن و اشک ریختن هم شکر گزار باشم،فقط پاهام به من برگردند

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️