🌹

بسم رب الشهدا

.

#قسمت_هفتاد_و_پنجم

.

ترم دو شروع شد

بدون چادر زدم بیرون و رفتم سر کلاس

چند هفته ای گذشت

دو شنبه بود رفتم سمت انتشارات که جزوه کپی کنم

صدای یه نفر که از پشت صدام زد

من رو مجبور به توقف کرد

ایستادم

یه پسر مذهبی بود

تو یکی از کلاس ها دیده بودمش

- بله بفرمایید

- خانم سهیلی اگه ممکنه چند لحظه ای کارتون دارم

- خب بفرمایید

- کارم خصوصیه

- خصوصی یا عمومی اینجا غیر من و شما کسی نیست بفرمایید

یکم این پا اون پا کرد

- راستش من از شما خوشم میاد

چشمام گرد شد

- حستون اشتباهه اصلا من رو نمی شناسید

- چند هفته است زیر نظرتون دارم

یکم هم پرس و جو کردم در مجموع فکر می کنم همونی هستید که می خوام

دختر خوب کمه ولی با تمام اوضاع من از شما خوشم میاد

- شما و حس شما رو درک نمی کنم

حتی شما منو بشناسید هم ، من شما رو نمی شناسم

- خب اگه اجازه بدید آشنا بشیم

- تمایلی به آشنایی ندارم

با اجازه

رفتم خونه

شب پیام اومد رو گوشیم

باز کردم

- سلام نوید نعیمی هستم

صبح خدمت رسیدم

خواستم در مورد خودم بیشتر بگم

تلگرام بود و شماره اش بود این یعنی از کسی شماره ی من رو گرفته بوده

به محض سین کردن من،تماس گرفته شد به گوشیم

با تعجب جواب دادم

نعیمی بود

خیلی رسمی شرع کردم جواب دادن اما اون خیلی زود خودمونی شد

- میشه بگید برای چی تماس گرفتید؟

- من از شما خوشم میاد

- خب که چی

من مسئول احساسات شما نیستم

- شما از این احساس من ناراحتید؟

- من نمی تونم بگم احساسی داشته باشید یا نداشته باشید ولی این کارهای شما برای من مفهومی نداره

قطع کردم

اما این مزاحمت ها چند روزی ادامه داشت

شب ها ساعت دو تماس می گرفت و تا جواب نمی دادم ادامه می داد

یک هفته با تمام مزاحمت ها گذشت

نمی فهمیدم اگه محمد که مذهبی بود رو نمی شناختم فکر می کردم همشون اینجوری اند

حالا دیگه فهمیده بودم گویا تعداد مدعیان مذهب چندان هم کم نیست

اصلا شاید هم زیاده

شاید که نه حتما زیاده

شاید زیاد تر از مذهبی های واقعی

حداقل اینستا که این رو می گه همه دم از مذهب می زنن اما تعدادیشون پاش بیفته چهره ی واقعیشون مشخص میشه

شنبه موقع نماز ظهر رفتم سمت مسجد

دوباره صدای نعیمی اومد

صدام می زد

خواستم بی توجه رد شم که جلوم رو گرفت

- خانم سهیلی چند لحظه

روبه روم ایستاد

- از این بی جنبه بازی های دخترا بدم میاد

چیه گفتم خوشم میاد ازت این مدلی رفتار می کنی

- گفتم احساس شما ربطی به من نداره هرحسی خواستید داشته باشید اما من هیچ حس و تمایلی برای آشنایی ندارم و میلی به این ارتباط ندارم


#راحیل

#رنگ_فراموشی

#رمان #عاشقانه #ایرانی #سرگرمی #مدرن #متفاوت