🌹
هو الحی
.
#قسمت_پانزدهم
.
اون با ولع لقمه ی من رو می خورد
بچه ها از خنده قهقهه می زدن - چیه بخورش دیگه
- این دهنی توئه و من نمی خورمش
- من و تو نداریم که
نگاه چه لقمه ی خوشمزه ایه
- نخیرم تف مالیه
- اصلا اون مزه داده بهش
- اشلی: بسه کارن حالمون رو بهم زدی
- مگه دروغ می گم
یکی رو انتخاب کن
یا من خودم بگذارم دهنت یا اینکه خودت می خوریش
- هیچکدوم
- جدی گفتم
لقمه رو گذاشتم تو سفره
اصلا فکرش رو هم نمی تونستم بکنم - خب پس خودم می گذارم دهنت
- تو بی خود می کنی
- ولی انتخاب خودت بود
لقمه رو برداشت
فکر نمی کردم جدی بگه اومد سمتم که بلند شدم و فرار
اونم دوید دنبالم
گوشه ی سنگ ها ی دیواره گیرم انداخت
راهی نمونده بود واسه فرار
بچه ها می خندیدن
با دستام دهنم رو محکم گرفته بودم
- دهنت رو باز می کنی یا خودم بازش کنم
- نچ
- نگاه کن جدی گفتم ها پای خودته - بده به خودم لقمه رو
- نه دیگه نمیشه دستات رو از رو دهنت بردار و دهنت رو باز کن
زود باش
خیلی اومده بود نزدیک
دهنم رو باز کردم
لقمه رو گداشت توی دهنم
حالت تهوع داشتم - نه حق بیرون انداختنش رو نداری
دهنت رو ببند و بخورش زود باش
- بذار برم
- تا قورتش ندی نمی گذارم بری
به زور قورتش دادم
- حالا بگذار برم
از جلوم کنار رفت دویدم سمت بچه ها
- یکی بطری اب بده لطفا
کارن اومد بطری اب داد دستم
کلی اب خوردم تا بالا نیارم
همین که نشستم کارن زد زیر خنده
نگاه هامون رفت سمتش - لقمه خوشمزه بود؟
- اصلنشم
- راستی حواسم نبود اون بطری اب دستت بطری منه این بطری تو بود
حالت تهوعم بد تر شد با دست جلوی دهنم رو گرفتم
- خیلی بدی
- تقصیر خودته تو راه جابه جاشون کردم البته به خاطر محکم کاری از این یکی هم خوردم
اشکم می خواست در بیاد - دنی: داداش تا حالا کسی بهت گفته خیلی عوضی هستی
- فکر کنم زینب تو دلش هزار بار
همه زدند زیر خنده
- نگاه زینب بطری اب به تعداده
مال همه هم دهنیه
این دوتا هم که دهنی هر دومونه
یا تشنه می مونی
یا دهنی بقیه رو می خوری یا مثل دخترای خوب یکی از این دوتا بطری رو بر می داری
-اصلا اب نمی خوام هر دوتاش مال خودت
بچه ها بعد صبحانه هر کدوم به بهونه ای پراکنده شدند و در واقع به خواست کارن رفتن دنبال نخود سیاه
چند دقیقه سکوت شد - چرا از من دوری می کنی؟
- من دوری نمی کنم ، دور هستی!
- چرا دورم؟
من مدام دارم سعی می کنم بهت ثابت کنم اونی که فکر می کنی نیستم اما تو حتی ابسیلون توجهی نمی کنی
- اگه توجه کنم چی می شه
#راحیل
#رنگ_های_آسمان
#رمان #دانشجویی #ایرانی
