قلم سرا

خط خطی های راحیل بانو

۱۷۳ مطلب با موضوع «خط خطی های راحیل :: نوشته های دل من» ثبت شده است

دلم برای آن آق داداش های لوتیرتنگ شده...





دلم برای آق داداش های لوتی سر کوچه های قدیم با دستمال یزدی های گردن و زنجیر کمرشون تنگ شده ... اونایی که وقتی دور هم بودند با دیدن یه خانم کنار می کشیدند که آبجی بفرما... اونایی که اگه اون سر محل یک پسری به دختری چپ نگاه می کرد می دویدند و یکی می زدند زیر گوش پسره که مگه ناموس نداری... اونایی که همه ی زنا و دخترای محل و کشورشون براشون ناموس بود و شاهرگشون را به خاطر ناموس می دادند و  حتی خودشون هم نگاه چپ نمی کردند... همونایی که گلریزون راه می انداختند ‌ و برای دفاع از حق می افتادند زندون و زندون رفتنشون نشونه ی مردونگیشون بود چون آزادیشون را با چیزای مهم تر تاخت می زدند... همون هایی که علی وار شبونه می رفتند در خونه ی فقرا و کمکشون می کردند... همون پهلون هایی که اسب می شدند واسه بچه یتیم ها ... همونایی تار سیبیلشون مشکل گشای یه محله می شد و قولشون قول بود... همونایی که اون قدر مرد بودند مثل یک کوه عظیم و استوار که کل محل می تونست بهشون تکیه کنه

همون آقا داداش هایی که تا امام گفت جهاد رخصت گرفتند و رفتند

همونایی که با هیکل پهلونی رفتند و یه پلاک هم ازشون برنگشت


دلم براشون تنگ شده.... خدا دوباره از اونا بفرست لطفا


#فاطمه_سلیمی 

#آوا 

#التماس_شهادت 

#شهید_نشی_می_میری

۲ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

چرا رفتی؟

شهید گمنام



شهدا سلام 

دوباره دلم شکست 

دلم شکست که یه عده گفتند چند تا تیکه استخون به اسم شهید گمنام میارند

دلم شکست وقتی گفتند تابوت خالی میارند مردم را گول بزنند

آخه ندیدند قامتت را موقع رفتن 

ندیدن قربون صدقه های مادرت را 

ندیدند جمال نورانی که بقیه می گفتند چیه نور بالا می زنی

ندیدنت چه جوری رفتی و الان دارند فقط یه ذره از جسمت را بر می گردونند

آره حق دارند نشناسنت 

اما بمیرم برای مادرت که از بوی وجودت تو را شناخت

بمیرم برای اون دل مادرت 

شهدا شرمنده که هنوز گرفتار خودمونیم و غرقیم 

ولی یه سوال

چرا اصلا رفتی

چرا رفتی 

من ناموس به درک ... چرا رفتی که این مدلی برات بگند و اشکم را دربیارند

چرا رفتی که مادرت چشم به در از دنیا بره

چرا رفتی که دستای پیر و چروکش تا اخر عمر لیف ببافه برای سیر کردن شکمش

چرا آخه رفتی.... هان .... چرا؟؟؟؟؟

کاش نمی رفتی 

اون موقع کشور دست بعثی ها بود و امریکا جولان می داد

اون موقع اینایی که تورا متهم می کنند نه مالی از خودشون داشتند نه ناموسی نه آزادی و نه هیچ چیز دیگه ای دقیقا یه برده ی تمام عیار می شدند

و اون موقع نه آزادی داشتند که دم از دموکراسی بزنند و نه حرف دیگه ای


کاش نمی رفتی

کاش هیچ وقت نمی رفتی

کاش هیچ وقت دستای دخترت را رها نمی کردی

چه گناهی داشت که پدر نداشت

چه گناهی داشت که پدرش را داد برای هفتاد میلیون نفر بعد همون هفتاد میلیون نفر ریخته اند سرش که همه ی مشکلات به خاطر توئه

چرا اون نباید دستای نوازشگرت را حس می کرد 

چرا بدون شنیدن قربان صدقه های تو بزرگ شد

چرا رفتی 

فقط بگو چرا؟؟؟

رفتی که الان اینایی که به تو تهمت می زنند و توهین می کنند آزاد باشند و آزاد بگردند 

نمی خوام 

چرا باید برای اون ها می رفتی

کاش خودت بودی اون موقع یه عده ادم کلاش نمی اومدند تو میدون

یار امام کجا گذاشتی رفتی 

برای کدوم مردم

برای این ناموس های هرزه ی فروشنده ی تن 

یا برای اون قاتلین و جانیان تو خیابون که دارند مردم را می زنند و اموالشون را نابود می کنند و عده ای را می کشند و بر سر قدرت و مال دعوا می کنند؟

برای کدومشون 

مگه اینا ارزش هم داشتند

می دونی سربند یا زهرای تورا به سخره گرفتند 

می دونی پرچم اربابت را به آتش کشیدند

می دونی عکس عزیز ترینت یعنی امام و رهبر را پاره کردند

می دونی پرچمی که براش جون دادی را به آتش کشیدند

برای چی رفتی برای تکرار تاریخ ؟؟

به خدا قسم نمی گذارم تاریخ کوفه تکرار بشه حتی اگه تنها باشم حتی اگه بمیرم ... .

حتی اگه تمام بلای آسمان و زمین سرم بیاد

پای عشق تو می مونم

و پاش جون می دم


#فاطمه_سلیمی 

#آوا

#لبیک_یا_خامنه_ای

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۱
راحیل بانو🤷‍♀️

با دلمان چه می کنیم؟؟




دارم غرق می شم

لحظه لحظه زیر پام خالی تر می شه

لحظه لحظه اب بالاتر میاد

این جا که برسی می فهمی چه یک وجب چه صد وجب بی معنا است

این جا که برسی می فهمی سعی کردن برای بالاموندن و غرق نشدن چقدر سخته

می فهمی وقتی پات از پایین به لجن های کف آب گیر کرده یعنی داری خفه می شی یعنی دست و پازدن بیهوده است

به این جا که برسی می فهمی انتظار یعنی چی 

می فهمی یه دست بی طمع یعنی چی

می فهمی یعنی چی التماس کردن و گیر کردن و نا امید شدن از امه جا

تاکی می خواهیم نفهمیم داریم غرق می شیم

تا کی می خواهیم تو خواب غفلت خودمون بمونیم

تا کی مثل کبک سرمون را زیر برف بکنیم

پس کی می خواهیم دست از تمام دنیا بکشیم و تموم بند هارا پاره کنیم

پس کی می خواهیم خودمون را از دست خودمون نجات بدهیم و از حصار نفس رها کنیم

پس کی می خواهیم بفهمیم تنها دست نجات بخشی که می تونه از باتلاق گناهان و مادیات نجاتمون بده دست بدون چشم داشت امام زمانمونه 

تا کی می خواهیم غرق بشیم

یه وجب با صد وجب فرق داره

صد وجب دور شی دیگه شاید برگشتی نباشه

حواسمون هست داریم چه بلایی سر خودمون و امام زمانمون میاریم

حواسمون هست اگه پامون نلغزید و دلمون نلرزید  به خاطر دستای مهربون اون بوده وگرنه ما این قدرا خوب نیستیم که مقاومت کنیم .

حواسمون هست به خودمون و کارهامون و دلامون که کجا می ره و چی کار می کنه و قلبمون را مامن چه احساساتی می کنیم

به خودمون بیاییم 

دست امام زمانمون برای نجات ما دراز شده 

سر ما چی اومده که نه می بینیم نه می شنیم و نه دست مون را به دست آقا می دهیم

داریم با دل خودمون و آقامون چه می کنیم


#فاطمه_سلیمی 

#آوا

#اللهم_عجل_لولیک_الفرج

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

چقدر حس خوبیه...




چقدر حس خوبیه وقتی دلت گرفته و حس می کنی خسته ای
وقتی صبح از خواب بیدار میشی و دلت بارون می خواد
وقتی مثل همیشه از در می زنی بیرون و از روی جوی آب مثل کودکی هات می پری و می گی آخجون یه روز خوب دیگه ..‌. .
وقتی همه چیز خوب و بد دست به دست هم می دهند و استاد نمیاد سر کلاس و تو بر می گردی
وقتی هزار تا فکر تو سرت می چرخه
خدا دست بزنه روشونه ات و بگه بیا با هم قدم بزنیم
همون لحظه باد شیطنتش شروع بشه و گوشه ی چادرت را بکشه و اونو به رقص در بیاره و با مهر تمام به صورتت بخوره و گونه هات را نوازش کنه ... اون موقع است که روحت به پرواز درمیاد و دلت می خواد دستات را باز کنی تا با باد هم نوا بشی و تا ابر ها قدم بگذاری
حس خوبیه وقتی دستت تو دستای خدا باشه و با لبخند نگاهت کنه و تو چشمات را ببندی و تو آغوشش قدم برداری
حس خوبیه وقتی می گی دلم بارون می خواد تمام ابر ها بسیج شوند تا فقط همون موقع قدم زدن دونفره ی تو و خدا ببارند اونم رو به صورتت ... و قطرات بارون آرم آروم صورتت را قلقلک بدهند
حس خوبیه وقتی خدا هم قدم قدم های کوچکت می شه تا قلبت را وسعت بده و تمام ناراحتی هات را به دست باد بسپره ... .
حس خوبیه وقتی خدا دلش برای دل تو می تپه و به فکر دل کوچولوی تو هم هست ... .
حس خوبیه وقتی یکی می خواد پابگذاره تا حال دلت را عوض کنه طوری دلت را تو دستاش می گیره که فقط مال خودش بمونی
حس خوبیه که خدا محافظت بشه ... رفیقت بشه... هم دمت بشه و همره و هم قدمت بشه و در یک کلمه خودش بشه مونس و هم دمت و با تو عشق بازی کنه... .
حس خوبیه که خدا تمام دنیا را بسیج می کنه که مبادا اشک هات را ببینه و مبادا تنهایی چشمات بارونی بشه... و حس خوبیه که تمام دنیا را بسیج می کنه که خنده ها رو لبت جاری بشوند و همه جا صداشون پر بشه
حس خوبیه وقتی خدا عاشق شیطنت هات باشه و پا به پای شیطنت هات بخنده و تو بیشتر خودت را براش لوس کنی

خدا عاشقتم
همیشه و همیشه 


فاطمه سلیمی

آوا

۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

فقط داداشا...😍

ادامه داره همین پایین ادامه اش را بخونید



اینم تقدیم به داداش ها  که آقایون برادر گله کرده بودند چرا داداشا نه😅😅


خورشید به پای او همه سرد بود
دریا به مقابل ، همه یک مشت بود
کوه در نظرش چو تکه ای سنگ بود
آسمان هم برایش هم چنان تنگ بود
از غیرت او کوه بلرزد برجا
از مهر وجودش همه ی شمس بسوزد یک جا
از آرامش قلبش همه دریا آرام
از طبع وجودش همه دنیا آرام
الگوی رشادت است و یکتاست برادر
عشق است و جهان است و یگانه است برادر
آرامش جان است همه نور امید است
دستان وفا و معدن احساس است
عالم به نگاه ماه او دل داده است
بلبل ز صفای روح او جان داده است
لاله به تمنای کمی مهر زده تعظیمش
یاس از شرر عشق شده هم عطر نفس هایش


فاطمه سلیمی

آوا

۶ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

فقط آبجی هااا....

۴ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

پلاک گمشده

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

عطر ماندگار...




تقدیم کنید به عزیزترینتون😍😍😍

یلدای همگی مبارک
۲ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

عشق در داولین نگاه دنیا...

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

کاش بارون بباره..


چقدر حس بدیه که صبح با شادی تمام از در می زنی بیرون و به امید یه صبح زیبا چشمات را می بندی و سرت را می بری بالا و به آسمون لبخند می زنی و وقتی چشمات  را باز می کنی با یه آسمون دلگیر روبه رو می شی
و این جاست که شاعر می گه خنده ی من از غصه غم انگیز تر است
تو خیابون قدم می زنی
حتی پرتو های خورشید هم پشت این آلودگی محصور شده
شایدم یه ماسک زده و اون جلوی پرتو ها را گرفته واقعا حق داره جای نفس کشیدن نیست
دیگه امروز نور خورشید از افق تو صورتم نمی خورد نور خورشید با تمام تلاشش فقط تونسته بود رنگ هوا را از سیاه به قهوه ای تغییر بده
خورشید چند ده برابر زمینه اما آلودگی هوای یه شهر کوچیک مانع اون شده

ولی یه نتیجه ی مهم گرفتم
این همه فساد و گناهی که تو زمین خواسته و نا خواسته انجام داده ایم اگه یه لایه ی آلودگی این مدلی درست کرده باشه چه طوری توقع داریم نور وجود امام زمان از لابه لای این همه آلودگی رد بشه
دیگه فکر کنم مثال اون خورشید و ابر را برای امام زمان عوض کنیم قبلا می گفتیم نور خورشید از پس ابر گرم می کنه زمین را
اما الان دیگه ابر قلب آدم ها شده آلودگی هوای قلبشون و وارونگی دما
بی خود نیست امام زمان می گه شبانه روز براتون دعا می کنم و گریه می کنم
چی کار داریم می کنیم
داریم با خودمون و زندگیمون چه می کنیم که هواشناسی هم تو سنجش آلودگیش مونده

کمی بیاییم دعای باران بخونیم برای قلب هامون شاید از آلودگیش بکاهیم
شاید بتونیم کمی از نور خورشید دوباره بهره مند بشیم
بیایید برای دلهای خودمون دعا کنیم و دعای باران بخونیم شاید دوباره آسمونشون آبی شد و کمی مهربانی و زیبایی گل کرد. شاید بالاخره انسانیت همون راه درستی که خدا برای زندگی انسان تو فطرتش گذاشت دوباره برگرده و تازه بشه و شکوفه کنه
کاش بارون بباره


فاطمه سلیمی 

آوا


۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️