قلم سرا

خط خطی های راحیل بانو

۴۵۸ مطلب با موضوع «خط خطی های راحیل» ثبت شده است

رحمت ایزدی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

آسمان

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

هدیه ای پیشکش خدا

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

قاب متکی بر دیوار یا دیوار متکی بر قاب؟

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

وسعت آسمان

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

مقاومت یا تسلیم؟آنها کدام را انتخاب کردند و ما کدام را؟

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️
توبه

توبه


غافل از عالم و از خود شده ایم

بی خبر رفته و پیدا شده ایم

ودر این دیر خراب آمده ایم

ساختیم اما خراب آبادیم

از همان اول نهادیم خشت کج

چو رسید آخر عیان شد راه کج

این خرابی از همان اول ببین آباد بود

قصد ما آباد اما کارمان ویرانه بود

گم شدیم در پیچ و تاب راه خود

چهره برچید آن هدف های درشت

زندگی گشت خود هدف،تابم گرفت

قصد من آن منزل یارم چو بود

این هدف نای دو زانویم گرفت

در کدامین قصه پایان خوشش

گریه ای اندر فراق یار بود

من چه بد بتزی نمودم این جهان را

که تمامش راه خود را باختم،ماتم گرفت

کاش یارب خبری رسد زیارم

این کوچه کجاست قدم نهم در کویش

سوگند به جان و هر دو دنیا

من خود به خطا رفته خطا کار

دستم به نشان مهر خود گیر

تواب تویی،رحم و مروت همه از توست

آوای نحیف جان من بین

هر دم به شنیدنت نشینم

هردم به تماشای تو خیزم

دریاب من مسکین تو خدای همه عالم

مقصد بنما ره بنما ، توبه خدایم


نویسنده: فاطمه سلیمی متخلص به آوا

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️
تفاوت مرام ما و مرام خدا

تفاوت مرام ما و مرام خدا

روند کار ما همیشه چنین است و چنین خواهد بود

بهترین ها را خودمان رقم زده ایم و بد ترین ها را خدا

بهترین و شاد ترین لحظه ها را خودمان می سازیم برای همین آن را در کنار دوستانمان سپری می کنیم

و غم ناک ترین لحظه ها را او سر راه ما قرار داده پس حق به جانب به او گله می کنیم

این است ذات آدمی ...

آدمی که از جایگاه خود در جهان غافل است کسی مثل من و خیلی های دیگر

و خدا چه مهربان و صبور است که تحمل می کند سخنان دلخراش ما را به هنگام عصبانیت

و چه زیبا آرام می کند دل های کوچکمان را به نور الهی اش

و چه زود از یاد می بریم همه را و همه را

چقدر غفلت،چقدر؟؟

گاهی خود را جای خدا می گذارم ... اگر کسی با من اینقدر طلبکارانه سخن می گفت آیا چنین رفتار می کردم؟؟؟

نه حتی لحظه ای برنمی تافتم سخنان زهر آگین را چرا که او نادان غافل است و من می دانم که او چه می خواهد و چه چیز به صلاحش است

خدایا ازاین رفتار خود که سال هاست هم نشین من است و سال های دیگری نیز دامن گیر من است معذرت می خواهم

تو همچنان صبور و با عطوفت مرا در آغوش گرم ربوبیتت بگیر که من فقیرم و تو غنی ،من نادانم و تو آگاه،من ناتوانم و تو توانا،من ضعیفم و تو قوی،پس در شنزار ها و سراشیبی های تند زندگی دستم را بگیر تا با تکیه بر دست قدرت و مهر تو قدم بر دارم استوار و محکم 

و تنها تو سکینه ی قلبم باش ای مهربان ترین مهربانان

نویسنده : فاطمه سلیمی متخلص به آوا 

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

خالق....

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

پدر علیرضا


پدر علیرضا جانش را داد تا در نیروگاه بسته نشود

عزیز ترین چیزش را داد تا عزیزترین دستاوردش برای علیرضا بماند

اما اکنون علیرضا نه پدر دارد و نه دستاورد پدر را

ارثیه ی او که پدرش برایش نهاده بود کجاست؟؟

پدر علیرضا نیست و اکنون نیروگاه او هم بسته است

علیرضا ، نمی دانم مارا چه شد که با وجود دیدن بد قولی های شیطان بزرگ باز هم کورکورانه به آن اعتماد کردیم و دست آورد پدرت و دوستانش را زیر خروار ها خاک نه ، زیر خروار ها بتن دفن کردیم

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱
راحیل بانو🤷‍♀️