قلم سرا

خط خطی های راحیل بانو

۱۷۳ مطلب با موضوع «خط خطی های راحیل :: نوشته های دل من» ثبت شده است

چه غریبا نه بود قدم هایت در میان کوچه ها...



چه غریبانه بود قدم های مسلم در کوچه های کوفه که لحظه به لحظه تنها و تنها تر می شد
چقدر آن لحظه فراموش نشدنی است که هیچ کس دیگر در پشت او نبود. هیچ کس هیچ کس. حتی یک نفر از آنان که نا مه ی فدایت شوم برای امام فرستاده بودند
کسی نیست بگوید آهای بی غیرت ها اینگونه از امامتان استقبال می خواهید بکنید
چگونه امامتان را با سکه های طلا جایگزین کردید
مگر همه ی شما شکم هایتان از حرام پر بود که مسلم را تنها گذاشتید
نه همه را به گردن پسر مرجانه و شیطان نیندازید طمع تان شمارا به این روزگار کشاند
چه غریبانه بود شمشیر بازی عشق در میان کوچه های کوفه
 و چه غریبانه تر عطشی که پاسخ داده نشد که چون مقتدا لب تشنه بماند
چقدر غریبانه تر بود پروازش از بلندای کاخ ظلم که جسمش از آسمان به زمین پرواز کرد و روحش از زمین به آسمان
مسلم بگو کدام عشق تو را چنین آسمانی کرد کدام طریقت که چون سربازی مرگ را چنین باشکوه در آغوش کشی و به آغوش خدا برگردی
کدام نیرو قدم هایت را در کوچه های کوفه همراه بود تا غیورانه پا برجا بمانی و چنان نقش آفرین حماسه ای باشی که جاوید است در گذر زمان و پر رنگ تر می شود ولی ذره ای کم رنگ نه


فاطمه سلیمی متخلص به آوا 

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

عاشقانه یعنی...



عاشقانه یعنی چه؟کسی می داند
آری هر روز و هر روز بارها می شنوی سخن عشق را
از همه مدل و همه نوعش را
عاشقانه داریم تا عاشقانه
عاشقانه های من و خدا
عاشقانه های پدر فرزندی
عاشقانه های مادر فرزندی
عاشقانه های خواهر برادری
انواع مختلف، کم و زیاد، اما یک عاشقانه فرق دارد
عاشقانه های من و او
من ،من نیستم بلکه جمله ی بشریت است که در من خلاصه شود
و او ، اونیست بلکه همراهی است برای من و مانوسی است دلپذیر
بگذریم از من و او
عاشقانه را معنا کنیم از همان مدل من و او
عاشقانه یعنی که شریک باشید زندگیتان را، عشقتان را، قلبتان را، و همه ی وجودتان را
خستگی اش را که می بینی از دید او ببینی سوختنش را برای ساختن تو
عاشقانه یعنی لوس کردن های من برای او و ناز کشیدن هایش گرچه می داند که می دانم دوستم دارد
عاشقانه یعنی شریک همه ی احساساتش باشی نه فقط شادیش یعنی در غم ها برایش آغوش بگشایی و همراهش باشی نه سرزنشگرش
عاشقانه یعنی با گفتن شب بخیر بوسه ی شبانه ی پیشانی ات را سرشار از مهر بگیری و نوازش موهایت لای انگشتانش قلبت را به آتش کشد
عاشقانه یعنی تو باشی و او ، همین و بس
عاشق که باشی عاشقانه می سازی از تک تک لحظه های زندگی ات
عاشقانه یعنی وقتی از در وارد می شود در آغوشش رها شوی و غرق در احساسش کنی
یعنی جان گفتن هایت جان باشد نه عادت گفتار که برای هرکس و ناکس نثار می کنی
عاشقانه یعنی صبح باصدای نسیم بیدار شوی و موهایت را نگین عشق ببندی و صبحانه را روی میز دلت پهن کنی یعنی ناز کنی و برایت لقمه بگیرد و غرق در لبخند شوی
یعنی زندگی ات را در شیطنت و شوخی و ناز کردن و ناز کشیدن غوطه ور سازی
عاشقانه یعنی رفیق روز های سختی اش باشی و در سخت ترین لحظات برایش لبخند بزنی و بگویی توهستی همین برایم کافیست
یعنی به او تکیه دهی و سر بر شانه اش بگذاری تا نوازشت کند
عاشقانه یعنی بفهمی تو و او برای هم هستید
 یعنی بفهمی دنیا در برابر لبخند او ارزشی ندارد
یعنی بفهمی شاید برای داشتنش باید همه ی دنیا را به زانو درآوری
عاشقانه یعنی بفهمی اخم تو قلب نازک مرا می شکند و قلب شکسته ام درمانی ندارد
عاشقانه یعنی وجود تو وجود خودت باهمه ی نقایصت
 یعنی دوستت دارم همان طور که هستی نه آن طور که می خواهم باشی
یعنی دست در دست هم آنی بشویم که می خواهیم نه ان که تو یا من بخواهیم
یعنی پله پله ی زندگی را بایکدیگر به چهارچوب نردبانمان بکوبیم و بالابرویم نردبانی دونفره که در هیچ کجا و هیچ لحظه ی زندگی پیدا نمی شود
عاشقانه یعنی بدانی من با تو باید به عاشقانه ی بزرگ تری برسم به خدا عاشقانه ای که همیشه بوده و هست و خواهد بود و بزرگ تر از آن است که عاشقانه ات مرا در خود حبس کند
بیا عاشقانه یمان را در عاشقانه های خدایمان محو کنیم تا ابدی بشویم برای همیشه و همیشه 


فاطمه سلیمی متخلص به آوا 

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

روزگار یک جوانه...

۷ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

ته آغاز...



این همه نقش چرا
نقشه ی پرواز چرا
دل من با تو نباشد
ته آغاز چرا
دل من بی تو فسرده است
قلب من آواره است
خانه ات دوست کجاست
کوی وصالت آنجاست؟
دل من زار و پریشان
در میان غم و خسران
دست یاری تو هست ای جانان؟
یک نفس می خواهم
یا که آوای تو را
یا که آغوشت را
یک بغل می خواهم
که به گرمای تو من محتاجم
می شود سوی من آغوش کنی باز
دل من تنها و بی کس
و تو را محتاج است
نظری سوی من انداز خدایا
که نگاهت همه درمان من است


فاطمه سلیمی متخلص به آوا 



۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

باز هوای دلم...

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

عصر جاودانه

۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

معصوم ترین خلقت حق



ولادت حضرت معصومه (س) و روز دختر بر همگان مبارک



صبح با نفسش ستاره را پنهان کرد
روی گل یاس شبنمی مهمان کرد
بلبل ز چمنزار چه آواز به پا کرد
غنچه ز ترنم رخ خود باز چنان کرد
در باغ عجب شور نشاطی ، گل کرد
ناز نفس باد ، عجب ساز به پا کرد
از طوطی شیرین سخن باغ شنیدم
یک غنچه خداوند به این باغ عطا کرد
معصوم ترین خلقت حق راهی آغوش پدر شد
صد بوسه به یکباره و لبخند عیان کرد
زین پس ز رخِ ماهِ همان غنچه ی زیبا
هر سال به این روز هزار غنچه عطا کرد
صد روز به این روز و به این شادی و این عطر
این روز مبارک به قدوم دختران کرد


#فاطمه_سلیمی 

#آوا

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

غرق در اندوه



چشم هایم گریان
و دلم غرق در اندوه زمان
خسته ام
خسته تر از بال پرستوی مهاجر
و دلم خسته تر از جنگل تنها
روشنایی همه رو بسته زما
و عیان ظلمت طاقت فرسا
می لرزم
لرزم از سوز زمستان یخی
که گرفته این زمان را بغل خود
من و یک دفتر و ایزد تنها
و کسی نیست بفهمد غم دل را
دور تا دور پر از آدم و حوا
چه کند این دل من
باز بجوید او را
برس ای ایزد رحمان و بگیر دست دلم را
دل من غرق زمان بی تواست
دل من فسرده و بیمار است
دل من غرق تمنای نفس های همه یاد تو است
من تنها و دیاری غربت
همه یارم تو بگیر این دستم
اشک هایم جاریست
بی تو این جا خالیست
نفس گرم چونیست
مرده ای بی جانم
قفس کنج اتاقم خالی ست
روح بی جان من اما انجا است
چه کنم با که بگویم حالم
زتو من از که بگیرم راهی
دست من خالی خالی
رود چشمانم نمکزاری فراری
به کجا آیم کجا پیداکنم ردی نشانی
غم و اندوه عجب داغ و فشاری دارد
نفس از بعدی خود خبری هیچ ندارد
دل من دیوانست درمانش تو است
قلب من صدپاره است مقصودش تو است



#فاطمه_سلیمی

#آوا


۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

مدافع عشق

۸ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

لبخند زندگی...

۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️