او پسری دوست داشتنی است !

برگرفته از وبلاگ : http://har-chi-tobegi.blog.ir

معلمی در کلاسی تدریس می کرد، در آن کلاس دو پسر به نام تد وجود داشت
یکی بسیار مودب و سخت کوش و باهوش
و دیگری بسیار شیطان، غیر قابل کنترل و مزاحم دائمی درکلاس بود
معلم جوان هر وقت چشمش به تد دوم می افتاد، آهی می کشید
او مطمئن بود که این پسر، مشکلی ایجاد خواهد کرد که اولین سال زندگی اش را به عنوان معلم بر باد خواهد داد
در انتهای آن ترم، یک جلسه اولیا و مربیان برقرار شد
مادری بسیار زیبا و خوش لباس نزد معلم آمد و پرسید :
پسر من تد چگونه است ؟
معلم با نگاهی به مادر جوان فکر کرد که او مادر تد مودب است
با هیجان جواب داد: او پسری دوست داشتنی است !
باید بگویم از بودنش در کلاسم لذت می برم
مادر تبسم کرد و قدر شناسانه گفت:
خیلی خوشحالم که این را می شنوم
روز بعد تد مشکل ساز در کلاس نزد معلم آمد
آب دهانش را به سختی قورت داد و گفت:
مادرم آنچه را دیشب در جلسه راجع به من گفتید، به من گفت
فکر نمی کردم تا حالا هیچ معلمی مرا دوست داشته یا چیز های خوبی راجع به من گفته باشد!
و از آن به بعد تد به کلی آدم دیگری شد
دیگر شیطنت نمی کرد
کارش را به طور خودکار انجام می داد
چندین بار پیش آمد که معلم مجبور شد او را از صمیم قلبش تحسین کند،
 هر بار او با غرور می درخشید و بهتر از قبل می شد !

برگرفته از
نیروی مثبت سپاسگذاری
اثر جی.پی.واسوانی