روند کار ما همیشه چنین است و چنین خواهد بود
بهترین ها را خودمان رقم زده ایم و بد ترین ها را خدا
بهترین و شاد ترین لحظه ها را خودمان می سازیم برای همین آن را در کنار دوستانمان سپری می کنیم
و غم ناک ترین لحظه ها را او سر راه ما قرار داده پس حق به جانب به او گله می کنیم
این است ذات آدمی ...
آدمی که از جایگاه خود در جهان غافل است کسی مثل من و خیلی های دیگر
و خدا چه مهربان و صبور است که تحمل می کند سخنان دلخراش ما را به هنگام عصبانیت
و چه زیبا آرام می کند دل های کوچکمان را به نور الهی اش
و چه زود از یاد می بریم همه را و همه را
چقدر غفلت،چقدر؟؟
گاهی خود را جای خدا می گذارم ... اگر کسی با من اینقدر طلبکارانه سخن می گفت آیا چنین رفتار می کردم؟؟؟
نه حتی لحظه ای برنمی تافتم سخنان زهر آگین را چرا که او نادان غافل است و من می دانم که او چه می خواهد و چه چیز به صلاحش است
خدایا ازاین رفتار خود که سال هاست هم نشین من است و سال های دیگری نیز دامن گیر من است معذرت می خواهم
تو همچنان صبور و با عطوفت مرا در آغوش گرم ربوبیتت بگیر که من فقیرم و تو غنی ،من نادانم و تو آگاه،من ناتوانم و تو توانا،من ضعیفم و تو قوی،پس در شنزار ها و سراشیبی های تند زندگی دستم را بگیر تا با تکیه بر دست قدرت و مهر تو قدم بر دارم استوار و محکم
و تنها تو سکینه ی قلبم باش ای مهربان ترین مهربانان
نویسنده : فاطمه سلیمی متخلص به آوا