قلم سرا

خط خطی های راحیل بانو

۴۱ مطلب با موضوع «خط خطی های راحیل :: روز نوشت» ثبت شده است

دهقان قلب ها

نظر  سنجی 🙋🙋🙋🙋🙋

چه طوره؟؟؟؟؟؟




این دوتا چه طورند ؟؟؟

این ها را برای همون استاد با شخصیت آماده کرده ام  که دیروز در موردش گفتم    «پست دیروز»

خوبه؟؟؟؟





۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

امروز عاشق شدم💘💘💘

امروز عاشق شدم...

اگه من را می شناختید می دونستید شنیدن این حرف از من بعیده اما واقعا عاشق شدم....

اما نه عاشق شخص که عاشق منش و شخصیت شدم

واقعا چقدر بعضی استادا رو آدم تاثیر می گذارند

ترم قبل استادی داشتم به اسم خورشید خانم.......... کلا از زبان متنفر شده بودم

من که تو عمرم کلاس زبان نرفته بودم با قبول شدن تو رشته ی مورد علاقه ام تصمیم گرفتم به زبان توجه بیشتری بکنم

اما همین خورشید خانم من را از زبان متنفر کرد به معنای واقعی...

به حدی دوست داشتم واقعا تموم شه ودیگه نبینمش

اما این تابستون ترم تابستانه گرفتم  تا ترم آینده راسبک کنم . نمی دونستم چی در انتظارمه

الان که اومدم خدارا شکر می کنم چون به جای برداشتن زیان تخصصی ۲ با خورشید با اسنادی کلاس برداشتم که من را عاشق زبان کرده و الان تصمیم دارم به زبان بیش از پیش اهمیت بدم

این استاد که عمری است در این وادی عرفان موی سفید کرده آنقدر آقا و با شخصیت است که مارا نه به زور بلکه با عشق وادار به خوندن کرده

اصلا هیچ کس سر کلاس اجتزه ی تپریس به استاد نمی ده هرکس قسمتی از درس جدید را تمرین می کنه و میاد به استاد میگه کجت را بلدم همون را از من بپرس

این استاد این قدر آقاست که عیبت را مستقیم به خودت نمی گه جوری بهت میگه که خودت اعتراف می کنی و مدام نلاش می کنی که درستش کنی

امروز داوطلبانه درس جواب دادم ، اولش استرس داشتم زیاد اونم به دلیل تجربه ی بدی که با خورشید داشتم

اما خیلی خوب بود ،با اینکه تمام کلمات را دست و پا شکسته خوندم با لبخند نگاهم می کرد و چند تا نصیحت دوستانه کلی کرد که چی کار کنیم خجالت و استرس نداشته باشیم ، و در واقع من را آروم کرد ولی به نظر خودم افتضاح تموم بود.با این که از من انتظار بیشتری داشت اما هیچ چیزی به من نگفت

حالا نگاهی به رفنار خورشید بندازیم .....

یکی از بچه ها که زبانش خوب بود یک بار بلند شد درس جواب بده ،در واقع تمرین حل کنه همین که اولی را اشتباه حل کرد،خورشید گفت:می دونی می خوای امروز جواب نداده بگذار یکی دیگه حل کنه 

یعنی اینقدر طرف ناراحت شد که خدا بدونه

یا رفتار های زشت دیگه اش ....

سوال می پرسید بعد یک سری دست بلند می کردند اصلا تو را نمی دید فقط دوسه نفری که زبانشون فول بود را می دید . اخه یکی نبود بهش بگه همه که از همون اول به جای گریه نمی گویند hello .کلاس زبان می روند .حالا این وسط یک چند نفر کلاس زبان نرفته باشند دنیا به آخر نمی رسه تلاش می کنند نمره می گیرند

حالا این خوذشید تاریک را ول کنید

کلاس استاد دهقان این قدر عالیه که هر روژ صبح دلت می خواد ساهت ده بشه بری سر کلاس

تو این کلاس دانشجو با استاد برابره . دموکراسی به معنای واقعی 

عقیده ی استاد اینه که استاد یا حق نداره با دانشجو شوخی کنه یا بهش توهین کنه یا اینکه دانشجو هم حق داره به همون شکل با استاد رفتار کنه. تو این کلاس همه ی نظراتی که به ذهنت می رسه را می تونی بگی . حتی بگی استاد از من چه طوری سوال بپرس یا این که امتحان چه طوری باشه، کی امتحان پایان ترم باشه، حتی استاد چه نمره ای می خوام یا اینکه چه روز های کلاس لغو بشه

تو اید کلاس دانشجو احساس دانشجو‌بودن می کنه

با اینکه همه مون درس ها و واحد های دیگه ای هم داریم، اما تمام وقتمون را صرف زبان خوندن می کنیم

خدایا به استاد دهقان و همه ی استاد های خوبی چون اون ، عمر باعزت و آخرت پر رحمت و آرامشی عطا کن و در جوار خودت قرارشون بده

راستی تعدادشون هم زیاد کن😉😉😉😉😉😁😁😁😁😁😁😊😊😊😊😊





نویسنده فاطمه سلیمی متخلص به آوا



۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

برداشت آزاد بند آخر دختری به نام زینب

گریه اش دوام نداشت وقتی پیشنهاد بازی با تبلت را به او دادم به سرعت آرام شد و لبخند جای اشک را گرفت . بد قولی عمو صالح فراموش شد و تبدیل شد به لبخند

💙 چرا بعضی از ما همواره در ناراحتی ها و شکست های زندگی می مانیم؟؟

همه چیز می گذر .زندگی همواره سیاه یا سفید نیست .ترکیبی از این دو زندگی را می سازد.فکر کنید همیشه زندگی یکنواخت باشد،تصورش هم کسالت بار است.زندگی در نظر من باید مملو باشد از هیجان . چیز در کنار هم.تجربه های جدید،کار های جدید.زندگی یکنواخت بی روح است،کسالت آور است،بی معنا است.

پس گرسه ها تبدیل به لیخند می شود با گذر زمان و خنده ها تبدیل به گریه می شود

این خود ما هستیم که تصمیم می گیریم.

من هیجان را برخوشی صرف یا غم صرف ترجیح می دهم شما چه طور؟؟

اگر در غم هستی بدان پایانش نزدیک است و به خودت بستگی دارد

اگر در خوشی هستی بدان روزی پایانی دارد پس شاد باش و استفاده کن .

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

برداشت آزاد بند سیزدهم

وقتی عمو و دخترعموهایش می خواستند بروند تقاضا کرد بمانند و بازی کنند وبعد به گریه نشست وقتی از او علت را پرسیدم گفت عمو صالح قول داده بود با من بازی کنه خودش قول داده بود.دیگه تا چند وقت اونا را نمی بینم ونمی تونم بااونا بازی کنم .

💙 چرا ما به بدقولی عادت داریم ؟؟؟شاید گمان می کنیم مردم نمی فهمند یا آنقدر سرگرم روزگارند که اهمیتی به قول های ما می فهمند. اشتباه است مردم می فهمند وگرنه بعد از چهار سال ریاست یا نمایندگی مردم کس دیگری را انتخاب نمی کردند.

بد قولی منتخبین برآمده از شعور و شخصیت آنها است.واقعا نمی دانم چرا اگر نمی توانند کاری را انجام دهند چرا قول می دهند ؟؟؟

شاید شما هم دیده باشید که برای مردم فریبی قول هایی می دهند که در حیطه ی کاری آنها نیست و در قبال بد قولی هایشان بهانه می آورند که ما می خواستیم انجام دهیم مانع شدند...

نمی دانم مردم را چه فرض می کنند ... در این زمان ما باید هوشیار باشیم و حیطه ی کاری منتخبینمان را بدانیم تا با قول های انتخاباتی بیارزش گول نخوریم.

درب ارتباط با آمریکا با کلید باز شد اما چه سود که درب نیروگاه هسته ای را باهمان کلید بستند و کلاهی به سر کشور کشیدند که بیرون آکدنش هزینه ای هنگفت نیاز دارد و تقریبا جبران نا پذیر است

باید آگاهانه تر تصمیم بگیریم تا درپایان دوره پشیمان نشویم 

همه و همه هرکس در مسند قدرت بنیشد دچار اشتباه می شود چه دولت دهم باشد چه یازدهم ،دوازدهم و الی آخر

مهم آن است که که اشتباهی جبران نا پذیر نکنیم...

کاش مسئولان کمی به جای حذب و حذب بازی دست به دست هم می دادند و از ایده ها و توانایی بقیه استفاده کنند . اصلاح طلب و اصول گرا فرقی ندارد مهم آن است که از خط و مشی اسلام دور نشوند و منفعت خود زا بر منفعت ملت ترجیح ندهند


۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

برداشت آزاد بند دوازدهم

با اینکه هنوز نمی دانست کدام لبه ی کارد برنده است می خواست خودش خیار را پوست بکند ، می گفت من هم بلدم مثل باباجون من هم می تونم

💙 چرا بعضی از ما از انجام کارهای جدید می ترسیم.ما می توانیم از پس انجام هر کاری برآییم،حتی برای اولین بار چه کسی با علم به دنیا می آید ؟؟این علم موجود مگر از آغاز بوده؟؟؟مگر انسان به همراه تمام این دستگاه ها آفریده شده؟؟؟

نه کسی برای اولین بار آنها را ساخته است . پس ماهم برای اولین بار می توانیم کاری کنیم. چرا همیشه منتظر این باشیم که کسی بلند شود و شروع کند تا دنباله رو آن باشیم.خودمان دست به زانو بگیریم ، یاعلی بگوییم و آغاز کننده راهی شویم نیکو.

۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

برداشت آزاد بند یازدهم

عکس با هم زیاد گرفتیم اما او ژست نمی گرفت و به دوبین نگاه نمی کرد به جای دوربین تصویر خودمان را می دید برایش خودمان مهم تر از دوربین بود . برای عکس از خوردن و شیطنت دست بر نمی داشت،همان گونه در حال حرکت عکس می گرفت

💙 بعضی از ما تنها ژست می گیریم.ژست مذهبی بودن ،ژست به فکر مردم بودن،ژست مدیر بودن،ژست مهندس بودن،ژست دکتر بودن،ژست نماینده بودن،ژست رئیس جمهور بودن،ژست شهردار بودن وغیره. کاش گاهی درآینه نگاهی به خودمان می کردیم و به جای آن که ببینیم مردم چه می خواهند ببینند یا آنکه به نفع مان است که چه ببینیم،کمی خود واقعیمان را ببینیم.کمی به جای ژست گرفتن مطلق به وظایف ژستمان هم بیندیشیم.کمی فکر کنیم ملتی که مارا با این ژست می شناسد چه انتظاری دارد و یا اینکه وظیفه ی ما در قبال آنها چیست؟؟؟

کاش کمی از خودنمایی و خود بینی دور می شدیم وکمی واقعیت ها را می دیدیم.چه فرقی می کند دکتر باشیم ، مهندس یا  وزیر و سفیر و رئیس جمهور ،وقتی وظیفه ی خود را به خوبی انجام ندهیم ، وقتی کاری را نمی توانیم انجام دهیم از آن تفره رویم و اگر کسی می خواهد آن کار را انجام دهد مانعش شویم . شاید ما مقام داشته باشیم ،شاید پول داشته باشیم اما اگر مفید نباشیم چه سودی دارد . یک رفتگر اگر چه پول ندارد ،مقام ندارد اما عزت دارد وحداقل به وظیفه اش درست عمل می کند وگرنه ما در زباله هایی که خود آگاه  در کوچه خیابان های شهر پراکنده می کردیم مدفون می شدیم.حال اگر کار هایی راکه باید هر یک از ما در جامعه می کردیم و انجام نداده ایم و یا اشتباه انجام داده ایم را به زباله تبدیل کنیم باید گفت که مدت هاست در زباله های خود مدفون شده ایم.

چرا برای خوش آمد دیگران دست و پا می زنیم ، مذاکره می کنیم ،صلح می کنیم، حرف می زنیم، تفره می رویم و نادیده می گیریم .کمی به خود بازگردیم و برای خدا کار کنیم .اگر ذره ای از این بیشتر برای خدا درست کار کنیم کشور از چیزی که هست صد ها برابر بیشتر پیشرفت می کند

کمی خودمان باشیم نه ژشت های درون عکس هایمان


فاطمه سلیمی متخلص به آوا 

۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

غرض از مزاحمت پیچوندن گوش مخاطبان

سلام

غرض از مزاحمت پیچوندن گوش مخاطبان




خوب یه راست می رم سر اصل مطلب

بیشتر شمایی که این مطلب را می خونید و حتی خود من ،عادت داریم موبایل یا تبلت را تو دست بگیریم و لم بدیم توی تخت و فقط باچشم مطالب جالبی که به چشم می آیند یا لازمه که بدونیم را دنبال می کنیم

وای که اگه از ما بخواهند نظر بدیم یا نقد کنیم یا پیشنهاد بدیم

اون موقع است که دنیا زیبا و عالی می شه و همه می گیم خوبه مشکلی نیست در واقع حوصله نداریم حرف بزنیم

اما وقتی کار از کار گذشت همه می گیم من گفتما کسی گوشش بدهکار نبود


مخاطبان گرامی با تمام این وجود من خیلی خوشحال می شم شما حتی لم داده تو تخت یا روی مبل یا کنار اتاق به پشتی وب من را دنبال کنید

اصلا لازم نیست به خودتون زحمت بدید نظر طولانی بدید من بهمون «خوب بود»هم راضی هستم😊😊البته اگه نقد کنید ، پیشنهاد بدید ، طومار بنویسید یا هر چیز دیگه کلی ذوق می کنم و بیشتر خوش حال می شم

ولی آسون ترین کاری که می تونید بکنید اگه خیلی خسته اید و حال ندارید،می تونید همون طور که دارید با انگشت مبارک این صفحه را بالا پایین می کنید رو شکلکه یک فلش سبز رو به بالا است انگشت بزنید😊😊

نترسید اثر انگشتتون محرمانه پیش ما می مونه


خوب دیگه خداحافظ

۴۱ نظر موافقین ۲۵ مخالفین ۲
راحیل بانو🤷‍♀️

برداشت آزاد بند دهم

ماشین ها باهم مسابقه می دادند و به خط پایان می رسیدند اما هرگز به هم آسیب نمی رساندند و همیشه حمایت می شدند تا از میز به زمین پرتاب نشوندو به دره نیفتند

💙 چرا بعضی از ما نمی خواهیم درک کنیم که موفقیت دیگران باعث شکست ما نمی شود و شکست آنها باعث موفقیت ما نمی شود.چرا قبول نمی کنیم گاهی دیگران بیش از ما لیاقت این مسند و قدرت را دارند و مفیدتر از ما هستند و بهتر است کمکشان کنیم و حامیشان باشیم نه سد راهشان

چرا بعضی از ما ناجوانمردی را زرنگی حساب می کنیم وگمان می کنیم ناعادلانه برنده شدن در رغابت از جربزه ی ما است

چرا بعضی فکر می کنند یا باید خودت موفق شوی و یا جلوی موفقیت دیگران را بگیری....

چرا بعضی وقت ها یادمان می رود که خدا نظاره گر ما است و اگر پا در مسیر درست بگذاریم توسط او بسیار حمایت می شویم به طوری که نیازی به بیگانه نداریم... چرا یادمان می رود و مسیر اشتباه و به اصطلاح خودمان میانبر را انتخاب می کنیم ؟؟؟


فاطمه سلیمی متخلص به آوا 

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

برداشت آزاد بند نهم

با هم ماشین بازی که می کردیم در نگاه او هیچ ماشینی با دیگری نباید تصادف می کرد به زندان می افتاد . وقتی داشتم با ماشین های او تصادف می کردم ماشین ها را به هوا بلند می کرد که مبادا آسیب ببینند

💙 چرا ما کمی به خودمان و دیگران توجه نمی کنیم.این همه جرائم رانندگی و زندانی های تصادفات و غیره برای چیست

خجالت آور نیست کشوری با این فرهنگ غنی و کهن و مردمی فهیم این همه بی نظمی و قانون شکنی و تصادفات داشته باشد؟؟خجالت آور نیست که بیشترین  میزان مرگ و میرش در تصادفات باشد؟؟؟؟اگر تمام افرادی که در تصادفات کشته اند را سازماندهی کنیم و برای دفاع به فلسطین بفرستیم بی شک در چند روز تمام اسرائیل را نابود می کنند

خجالت آور است که هنوز پس از این همه سال مترو سواری پایتخت نشین ها ، هنوز به محض ایستادن مترو همه به داخل هجوم می برند و اجازه ی پیاده شدن به کسی نمی دهند

راستی خدارا شکر که واگن بانوان را به کل جدا کردند ...چه افتضاحی بود قبل از جداشدنشان .واقعا خجالت آور بود که نوشته ی ساده ی واگن مخصوص بانوان را نمی توانستند بخوانند و وارد می شدند، البته وارد شدن به کنار اصلا مسئله ای نیست مهم آن است که با ورود مزاحمت هم برای بعضی ایجاد می کردند... که البته خدارا شکر این قبیل آدم های بی ملاحظه کم هستند و انگشت شمار

خدارا شکر که هنوز عده ی کثیری از مردان ایرانی هنوز غیرت دارند. آنقدر که از ناموس هم وطنانشان با جان خود محافظت کنند

خدا شهید علی خلیلی ،شهید امر به معروف  را قرین رحمت خویش قرار دهد


فاطمه سلیمی متخلص به آوا 

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

برداشت آزاد بند هشتم

هنگام بازی با تبلت من هرگاه یک بازی را یاد می گرفت می گفت خوب یه بازی دیگر تا اینکه به کارتون سازی رسیدیم ، دیگر  نگفت بازی دیگر هر چه من خواستم بازی دیگری بکنیم دوباره می گفت خودمون کارتون بسازیم ، باهم صحنه و شخصیت انتخاب می کردیم داستان می ساختیم و به جای شخصیت ها حرف می زدیم و در پایان خودمان آن را تماشا می کردیم و می خندیدیم و می خندیدیم

💙 ما هم باید علم را از کشور های دیگر بگیریم ، آنها را فرا بگیریم و بومی کنیم و سپس به دنبال علمی جدید برویم

اما همه ی نیاز بشر و همه ی علم ،همین چیز های موجود نیست بسیار فراتر از این است که بشر تا کنون به دست آورده پس ماهم باید شروع کنیم .البته جوان تر ها شروع کرده اند کارتون های خود را ساخته اند تنها منتظر دیده شدن هستند

باید کمی نبوغ آنها را حمایت کنیم،باید حمایت کنیم تا برخوردار شویم از حضورو نبوغ و جوانیشان.وگرنه کسانی دستگیر آنها می شوند و آنهارا در اختیار می گیرند که باید محتاجانه منت کشی کنیم تا از نبوغ جوان خودمان بهره ای خرد ببریم

چرا ... چرا به این فکر نمی کنیم که اگر تمامی طرح ها و ایده های قابل اجرا ومفید را حمایت کنیم از فروش آنها چه درآمدی کسب می کنیم ، یا اینکه چقدر از کشور های دیگر بی نیاز می شویم، حتی فراتر از آن می توانیم به قطب صنعتی جهان تبدیل شویم

چرا هیچ خیری مثل ادیسون پیدا نمی شود که موسسه ی نبوغ بزند و ایده داران پیر و جوان را در کنار متخصصان جمع کند برای ساخت ناممکن ها...


فاطمه سلیمی متخلص به آوا 

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️