سلام دوستان
اصلا نمی خوام نصیحت کنم ، گفتم همین اول بگم
چند کلمه دوستانه می خوام گفت و گو کنیم
می دونید به نظر من درسته چادر یه ارزش بزرگه ولی چادر تنها حجاب نیست بلکه برترین حجابه
اما کاش ما خانم ها اگه چادر به سر می کنیم کاری نکنیم که لکه ی ننگی برای چادر مادرمون حضرت زهرا باشیم
تو این پست برعکس پست هایی که همه جا می بینیم که مخاطبش کسایی هستند که چادر را انتخاب نکرده اند،مختطب من اونایی است که چادر را انتخاب کرده اند
خواهر من، عزیز تر از جانم
تو زیبایی
حتی بیش تر از آنچه خود می پنداری
گمان نکن اگر چادر ب سر داری ،زیبا نیستی یا بهتر بگویم کسی زیباییت را نمی بیند،اصلا لازم نیست کسی زیباییت را ببیندتو چادر سر می کنی که تنهابرای خدا و محارمت زیبا باشی
چادر سر می کنی چون مردان کوچه و بازار لایق دیدن تو نیستند
چادر سر می کنی چون تو ارزشمندی و دستمالی نیستی کع از آن استفاده کنند و بعد از لذت و بهره دورت بیندازند
چادر سر می کنی تا بگویی کاری در جامعه نیست که اگر در شان زن باشد من نتوانم انجام دهم.آیا جمع آوری زباله ها و جوشکاری در بیابان در بالای ساختمان در شان منزلت توست یا پادشاهی کردن در کنار شوهری که به تو عشق می ورزد
تو کار کن با همین حجابت و پولش برای خودت،کسی مانع تو نیست یعنی حق ندارد که باشد
تو چادر سر می کنی تا بگویی یا حسین بن علی یا قمر بنی هاشم اکر برادرانم برای خواهرت غلامی می کنند و در رکاب امام زمان می جنگند ،من در جنگ بزرگ تری شمشیر می زنم ، در جنگی که موجب حفظ برادرانم می شود ،جنگی که به دشمن می فهمانم دستش به من نمی رسد تا از من سوء استفاده کند و من ابزار دست آن نیستم
تو چادر سر می کنی چون ریحانه ای
حبیب خدایی
پس چرا چادرت را در زیرآرایش غلیظ صورت و موهای رنگ شده ذلیل می کنی ؟؟؟
چرا از چادرت برای جلب توجه بیشتر استفاده می کنی؟؟؟
چادر توری بدن نمای تو از مانتوی تنگ و ساپورت تو را جذاب تر نشان می دهد
خواهش می کنم ، التماس می کنم تا هنگامی که چادر به سر داری دوست پسر ، بوسه های خیابانی، دورغ و تهمت و بد اخلاقی،بدزبانی و غرور را کنار بگذار
اول از همه با خودم هستم
ای فاطمه اگر تو چادر برسر داری حق نداری گناهی انجام دهی که چادر را لکه دار کنی،حق نداری گناهی کنی که غیر مسلمان را از اسلام بیزار کنی و حق نداری گناهی انجام دهی که کسی بگوید خدا را شکر که چادری نیستم
حق نداری با چادرت جلوه ی اسلام را خراب کنی
حواست باشد
خدا طور دیگری به تو نگاه می کن
مادرمان حضرت حضرت زهرا به تو شکل دیگری نگاه می کند
حواست به خودت باشد
نویسنده فاطمه سلیمی متخلص به آوا
گاهی مواقع ما در تفکیک مسائل دچار مشکل می شویم
آیا لیاقت ما بازیچه بودن و مترسک بودن در دست دشمن است که ما را به هر طریقی برقصاند؟؟؟؟؟
خانما ، خواهرا ، خوشگل خانما تنها قبل از انجام کارهایمان 1 دقیقه بیندیشیم .... آیا کار ما و راه ما چیزی است که خدا می خواهد یا چیری که دشمن می خواهد
هیچ کس حق قضاوت ما را ندارد
ولی آیا خودمان هم حق قضاوت در مورد خودمان را نداریم؟؟؟
کمی باخودمان صادقانه حرف برنیم
آیا لیاقت من مترسک بودن در دستان دشمن است یا مادر بودن و خلیفه ی خدا بودن در زمین....؟؟؟
تنها خودمان از خودمان بپرسیم و پاسخ دهیم
هیسسسسسس 🙈🙉🙊
1دقیقه فقط خودمان و خودمان......
در این چند روز گذشته رهیر با دانشجویان دیداری داشت به یاد ماندنی برای کسانی که آنجا حاضر بودند
دانشجویان سر از پا نمی شناختند و گویی عزیز تر از پدر دیده اند که آری عزیز تر از پدر است
ما دانشجویان از هر نقطه ی ایران چه به زیارتت آمده باشیم و چه تنها عکس تو را دیده باشیم نور وجودی تو آنقدر هست که عاشقت باشیم
ما همه در روز قدس اثبات کردیم که ایستاده ایم
ایستاده ایم پای حرف تو ...
ایستاده ایم پای قول تو...
و ایستاده ایم تا با اشاره ی انگشتت جهادی به پا کنیم و جان را نثارت کنیم
ایستاده ایم تا مشتی کوبنده باشیم بردهان دشمنانت
ما ایستاده ایم تا هرجا که باشد حتی به شرط شاهرگ گردن ...
امشب آخرین شب است
ومهمان سه امام زاده ام
امشب محتمل ترین شب است و دل من پر هیجان تر
امشب آخرین قدر است
و چشمانم گویی می خواهند بیشتر قدر بدانند آخرین قدر را
امشب جانم شعله می کشد و ذوب می شود و از گوشه ی چشمانم به آرامی رها می شود
بگذار راحت بگویم بغض جامانده ام را...
امشب تنهایم
تنها به آن مفهوم نه ، که اطرتفم پر است از آدم ها
و تنها به مفهوم دل نه ، که خانواده ام دل مرا در آغوش پر مهر دعاهایشان می فشارند
خدایا تنهایم از آنجهت که هنوز تو را آنگونه که تو شایسته ی آنی حس نمی کنم
وحتی آنگونه که خودم می خواهم تو را نمی یابم
می دانم که مشکل از آینه ی زنگار بسته ی دل من است نه از عظمت وجود تو
می دانی....
وقتی همه جا تاریک شد ....
وقتی چادر را حفاظی کردم بر اشک هایم ، تا فقط تو در آن شریک باشی...
دلم می خواست دست تو صورتم را نوازش کند ....
دلم می خواست تو چادر از رویم بکشی...
مرا در آغوش گرم خود بگیری...
عاشقانه بگویی...
بنده ی من ... با اینکه گناه کاری تو را می بخشم...
می دانم همه ی اینها را می گویی
اما مرا چه به شنیدن صدای حق
کاش گوشم صدای تو را می شنید و چشمم نور وجود تو را می دید
خدایااین آخرین شب است . دست خالی مرا این چنین خالی برنگردان که از جود و کرمت بدور است
وقلب خالی مرا بدون نور وجودت باقی نگذار که این شب در گذار است و شاید مرا تا قدر بعدی فرصتی باقی نباشد
خدایا العفو
فاطمه سلیمی متخلص به آوا
امشب از علی یاد بگیریم
یاد بگیریم ایستادگی و آزاد مردی را
یادبگیریم زیر بار ظلم نرفتن را
یاد بگیریم چون معاویه ای سازش ناپذیر است
یاد بگیریم با دشمن نباید بیعت کرد چرا که تا تغییر نکنند دشمن باقی می مانند تنها ظاهرشان متفاوت می شود
یاد بگیریم برای احقاق حقوق مظلومان عالم دفاع کنیم
یاد بگیریم برای حفاظت از ولی خود از خود بگذریم و بی چون و چرا مطیع رهبر و ولی امرمان باشیم که علی در جایگاه پیامبر برای حفظ جان ایشان خوابید اما ما چه کردیم با عکس معمار انقلاب در زمان فتنه
یادبگیریم علی وار زیستن و علی وار مردن را تنها به قرآن نهادن به سر تکیه نکنیم ، گریه بر ائمه تنها کافی نیست،کمی فکر کنیم
اگر می خواهیم ابن ملجم زمان نباشیم کمی فکر کنیم و برای اثبات مردانگیمان از امام زمان و نائبش و راهشان دفاع کنیم
کمی به ذات خود برگردیم و بیندیشیم
فاطمه سلیمی متخلص به آوا
تو اون اوضاع جنگ تو روزای اول ورود بعثی ها به خرمشهر جنازه ی یک دختر می افته دست دشمن و بعثی ها جنازه را به یک تیرک می بنند که بلند بوده و دقیقا مقابل چشمای جونای رزمنده
تکاور های نیروهای زمینی ارتش این بی حرمتی را به جنازه ی ناموسشون تاب نیاوردند
سه نفر برا آوردن جنازه شهید می شوند
این یعنی غیرت
این یعنی غیرت حیدری که یه جوون دیگه از جنس زمان ما برای محافظت از ناموسش جلو چشمای ما پرپر شد
واین یعنی بی غیرتی محض که ما قدر خونشون را ندونیم
این یعنی بی غیرتی که ما بی توجه به اطرافمون زندگی کنیم
این یعنی بی غیرتی که پول بگیریم و تو فتنه ی اجنبی شرکت کنیم یا این که چشممون را ببندیم و با اونا همراه بشیم تا هنین جوونای از گل زیبا تری که برای ما جان خوپشون را به خطر می اندازند را تو هنگام پاسداری از راه ولایت بزنیم و بکشیم و مجروح کنیم چرا که دارند درست عمل می کنند
و این نهایت بی غیرتی است که فرزندان شهدای عزیزمان را ، جانبازان گرامیمان را ،رزمندگان خوش غیرتمان را و حتی خودشان را مورد آماج حرف هایی دل آزار و تهمت هایی ناروا قرار دهیم ،این نهایت بی غیرتی است
فاطمه سلیمی متخلص به آوا
امشب... اولین شب قدر است....بیایید تنها یک شب فقط برای فرج مولا دعا کنیم...
فقط یک شب از سه شب قدر ...
دو شب مال خودتان یک شب همگی دست به دعا شویم که آقا دیگر بس است دوری تو
خود را به ما رسان
که اگر تو خود را به ما نرسانی ، ما هیچگاه به تو نمی رسیم...
بیایید تمام اشک ها را امشب فقط برای فرج او خرج کنیم
تمام دست ها را فقط برای فرج او به آسمان بلند کنیم
تمام قرآن ها را فقط برای خواستن فرج او وبر سر بگذاریم
تمام ائمه فقط برای فرج او واسطه قرار دهیم
فقط یک شب مخلصانه با قلبی آکنده از فقر و نیاز و غم فقط او را طلب کنیم
بیایید پیمانی دوباره ببندیم امشب و بیعتی دوباره با مولا
که ای مولای ما ، ما آن کوفیانی نخواهیم بود که نامه نوشتند و هنگام عمل کنار کشیدند...
پیمان ببندیم که سربازی باشیم برای ولایت ، برای آقا ، برای منجی پسر بانوی دو عالم که دنیا به خود ندیده باشد
بیایید پیمان ببندیم که سرباز واقعی باشیم،تسلیم تسلیم،بدون چون و چرا همچون علمدار کربلا
بیایید یک شب و تنها یک شب منتظر واقعی باشیم.....
این پیام را به هر کسی که می شناسید ارسال کنید تا همگی امشب یک صدا بخواهیم فرج مولا را ، امید که این جمعه آخرین جمعه ی بدون مولا باشد......