🌹
بسم رب الشهدا
.
#قسمت_هفتاد_و_پنجم
.
ترم دو شروع شد
بدون چادر زدم بیرون و رفتم سر کلاس
چند هفته ای گذشت
دو شنبه بود رفتم سمت انتشارات که جزوه کپی کنم
صدای یه نفر که از پشت صدام زد
من رو مجبور به توقف کرد
ایستادم
یه پسر مذهبی بود
تو یکی از کلاس ها دیده بودمش
- بله بفرمایید
- خانم سهیلی اگه ممکنه چند لحظه ای کارتون دارم
- خب بفرمایید
- کارم خصوصیه
- خصوصی یا عمومی اینجا غیر من و شما کسی نیست بفرمایید
یکم این پا اون پا کرد
- راستش من از شما خوشم میاد