🌹
هو الحی
.
#قسمت_بیست_و_سوم
.
پیرمرد کلی تا صبح باهاش حرف زده بود
از رفتارش با من تا نماز نخوندنش
کارن هم تمام حقیقت ماجرا رو برای پیرمرد گفته بود
بعدها فهمیدم پیر مرد که قبلا روحانی بوده یه سری کتاب برای کارن معرفی کرده بوده و گفته بوده اگه من رو می خواد اون کتاب هارو بخونه بعد ببینه قلبش چی می گه و بهش عمل کنه
🌹
هو الحی
.
#قسمت_هفدهم
.
- نگاه کن می دونم پسر خوبی هستی
می دونم که واقعا قصدت ازدواجه اما نمی تونم ازت بخوام به خاطر من شیعه بشی
- چرا؟
نکنه چون ایرانی نیستم؟
یا چون تو روستا بزرگ شدم؟
- نه ربطی نداره
نگاه کن اگه تو الان به خاطر من شیعه بشی ،چی تضمین می کنه که بعدا به خاطر چیز دیگه ای از تشیع خارج نشی؟
- تا وقتی تو باشی خودت
- زندگی فیلم هندی نیست کارن
- اتفاقا هست
فقط ادم ها دیگه همونی که می گن نیستن
🌹
هو الحی
.
#قسمت_شانزدهم
.
- من ازت خوشم میاد
ازت با این که کامل نمی شناسمت خواستگاری کردم
ازت خواستم اجازه بدی اشنا بشیم اما تو.. .
- من چی؟
- تو حتی به خودت زحمت نمی دی در مورد من فکر کنی
- گمون می کنم حرفام رو قبلا زده باشم
- تو با من مشکلی داری؟ از من بدت میاد؟
- من نه با تو مشکلی دارم نه از تو بدم میاد ولی جزو آدم های معمولی زندگیم هستی