🌹
هو سمیع
.
#قسمت_شانزدهم
.
از آرزو که جویای اوضاع شدم فهمیدم سعید از مریدهای مولوی است و مولوی سفارش کرده بوده من رو بیاره به عنوان دوست خونشون تا چند روزی با ریش سفید ها در مورد پزشک خانه ی بهداشت صحبت کنه
با کار مولوی اینجور به نظر می رسید که تنها خانواده ی مورد اعتماد در روستا واسه من فقط این زوج جوون اند
🌹
هو سمیع
.
#قسمت_پانزدهم
.
خونشون یه خونه ی نقلی بود که خود پسر ساخته بودش طرح ساختاری خوبی داشت و خیلی با سلیقه اما ساده چیده شده بود
اولین چیزی که نظرم رو جلب کرد دیدن عکس آقا و اما تو سالن پذیراییش بود که تا از در وارد می شدی تو چشم می اومد و دومین چیز جالب چفیه هایی بود که توی طاقچه ها پهن شده بود