قلم سرا

خط خطی های راحیل بانو

۴۵۸ مطلب با موضوع «خط خطی های راحیل» ثبت شده است

مملکت بچه های علی

۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

خط خطی های شب بیست و سوم

امشب آخرین شب است

ومهمان سه امام زاده ام

امشب محتمل ترین شب است و دل من پر هیجان تر

امشب آخرین قدر است

و چشمانم گویی می خواهند بیشتر قدر بدانند آخرین قدر را

امشب جانم شعله می کشد و ذوب می شود و از گوشه ی چشمانم به آرامی رها می شود

بگذار راحت بگویم بغض جامانده ام را...

امشب تنهایم

تنها به آن مفهوم نه ، که اطرتفم پر است از آدم ها

و تنها به مفهوم دل نه ، که خانواده ام دل مرا در آغوش پر مهر دعاهایشان می فشارند

خدایا تنهایم از آنجهت که هنوز تو را آنگونه که تو شایسته ی آنی حس نمی کنم

وحتی آنگونه که خودم می خواهم تو را نمی یابم

می دانم که مشکل از آینه ی زنگار بسته ی دل من است نه از عظمت وجود تو

می دانی....

وقتی همه جا تاریک شد ....

وقتی چادر را حفاظی کردم بر اشک هایم ، تا فقط تو در آن شریک باشی...

دلم می خواست دست تو صورتم را نوازش کند ....

دلم می خواست تو چادر از رویم بکشی...

مرا در آغوش گرم خود بگیری...

عاشقانه بگویی...

بنده ی من ... با اینکه گناه کاری تو را می بخشم...

می دانم همه ی اینها را می گویی 

اما مرا چه به شنیدن صدای حق

کاش گوشم صدای تو را می شنید و چشمم نور وجود تو را می دید

خدایااین آخرین شب است . دست خالی مرا این چنین خالی برنگردان که از جود و کرمت بدور است

وقلب خالی مرا بدون نور وجودت باقی نگذار که این شب در گذار است و شاید مرا تا قدر بعدی فرصتی باقی نباشد

خدایا العفو


فاطمه سلیمی متخلص به آوا 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

پروژه ی غرب

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

این راه ادامه دارد حتی با خون...


پوستر اختصاصی پایگاه خبری تحلیلی قلمکده

۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

تجاوز به باور ها

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

به هوای دلم

۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

ابر حریفی برای شیطان

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

خط خطی های شب نوزدهم : سال هاست در آرزوی وصلت...

سال هاست در آروزیت این شب

شب تا به سحر خواب به رخ نیست 

سال هاست به دنبال تو آیم 

سال هاست که دنبال تو جویم

هر سال به امید وصالت

هردم به رخم ز اشک جوی است

تا سیم دلم با تو شود وصل 

قرآن به سرم،قیام کردم

ای یار همه نگه به ما کن 

یک دم نظرت عالم من جور دگر کرد

این سیم وصال بین که چه ها بادل من کرد 

دانم که زبس بار گنه سنگین است

این سیم به اشک ظاهرم وصل نگشت

ای حق تو غفور و مهربانی

یک دم گنهم تو بی گنه بین

یک نای گلو ز قلب من بین

معراج تو جای من نباشد ، دانم

ای حق تو توانا و رحیمی

من را به سحر به کاخ خود خوان

این قدر دگر اشک رخم نیست

قلبم به تمنای تو خیزد

اشک از رخ جان برون تراود

ای چشم خموش باش تو امشب

ای گوش همی بند شنودت

ای جان تو به پا خیز ز جسمم

ای چشم دلم این شب قدر است

هم حور و ملک در این زمین اند

چشم دل من کجا تو بستی

آه، دانم کوله بار من پراست

درپس این پرده ی دنیا خبر هایی پر ست

آه این معرفت در من کجاست

این شب به دلم نور بتابان

قفل از دل و گوش و چشم بگشای

موعود زمان به ما بپوند

این پرده ی غیبت به کنار آر

آوای دل غم زده ام را

این بار شنو تو را به جانم


فاطمه سلیمی متخلص به آوا 

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

عشق...

۵ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️

تفرقه ممنوع⛔⛔⛔از علی یاد بگیریم

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
راحیل بانو🤷‍♀️