اگه به شما بگند یک چاهی هست که با پریدن توش بسیار لذت می برید و شما هم عاشق پریدن و لذتش باشید چی کار می کنید
توی چاه می پرید با این که نمی دونید تهش چیه یا ترجیح می دید همون بیرون بمونید
تهش ممکنه آب باشه ممکنه خالی باشه ممنکه بهشت باشه یا ممکنه جهنم باشه
خودم عاشق هیجانم و پریدن از ارتفاع ام شاید به روحیه ی دخترا نخوره ولی من عاشق ترسم بنابراین به احتمال زیاد خودم جز اون هایی هستم که می پرم تا تهش را کشف کنم و هیجانش را درک کنم
اما یه لحظه...
تو زندگی چاه های کشف نشده ی زیادی جلومون قرار می گیره
اما آیا حتی اگه عاشق هیجان باشیم هر چاهی ارزش پریدن داره
نه... نداره
اعتیاد ، خلاف و غیره هیچ کدوم ارزش نداره و حتی لذتی هم نداره تهش اون چاه خالیه فقط استخونات می شکنه و خودت آسیب می بینی
یه چاهی تو زندگی هست که خیلی لذت بخشه به اسم چاه احساسات
درسته تاحالا همیشه از احساسات می گفتم و زیبایی هاش اما هر چیزی اندازه و جایگاهی داره
احساسات فریبنده ترین چاه تو رندگی آدم هاست
روح انسان آکنده از احساسه پس طبیعیه به پریدن تمایل بیشتری داشته باشه به خصوص این که احساسات وقتی خرج می شوند قیمتی تر و لذت بخش تر می شوند
اگه از هر چاهی بتونی سالم خودت را بیرون بکشی از این یکی نمی تونی زخم هاش خوب نمی شه و گاهی اصلا ته نداره که بهش برسی
البته توجه کنید همه نوع احساسی را نمی گم
احساسات اگه صرف خانواده بشه عالیه اون چاه نیست قله است که صعودش افتخار داره
امروزه این چاه زیاد شده چاه کنش هم زیاد تر
خواهر و برادر های عزیز یه توصیه ی کوچولو بکنم
احساستون را کنترل کنید گرچه مثل یک گلوله ی آتش غیر قابل کنترله ولی سعی کنید
همه تون می خواهید ازدواج کنید و طرف مقابل یک آدم آفتاب مهتاب ندیده ی پاک باشه اما آیا خودتون تونسته اید اون طوری باشید
بیایید با خودمون قرار بگذاریم چه دخترا چه پسرا
بیایید با عقلمون آشتی کنیم و اون را مدیر احساساتمون بکنیم
جای دوری نمی ره حداقل خواستید بپرید تو چاه یک طناب محافظ و یک چراغ قوه دارید
بیاید قرار بگذاریم تا قبل از ازدواج عاشق نشیم و احساساتمون را جمع کنیم و جمع کنیم تا مثل یک قلک پر از سکه بشه بعد به محض فراهم شدن شرایط ازدواج و گرفتن بله یا دادن بله قلک را بشکنیم اون موقع یک موج عظیمی از احساسات همه را دربرمی گیره و مطمئن باشید طرف مقابلتون با اون موج تا ابد کنارتون می مونه چون انقدر ذخیره دارید که اون را سیراب از احساس کنید که نیازی به احساس بقیه نداشته باشه
خیلی رک بگم
امروزه ما جوون ها وارد فاز احساسات قبل از حتی مشخص شدن خود خواستگاری می شیم اصلا می ریم خواستگاری هنوز طرف بله نداده دو کلمه حرف نزده یک دل نه صد دل عاشق می شیم یا هنوز خواستگار نیومده بشینه حرف بزنه ببینیم چقدر مرد زندگیه دلمون را باختیم
دیگه این عقل بیاد وسط خودش را کوچیک کنه چی بگه به ما
این می شه که تازه وقتی بله می گیم و می شنویم موج احساسات تموم می شه و عقل میاد میگه مگه نگفتم فلان و تازه تو می گی عجب چرا نفهمیدم
خواهر گل من برادر عزیز من اگه زندگی آروم می خواهی بیا یک چوب بزرگ بگذار روی چاه احساسات و درش را تخته کن
راحت همسرت را انتخاب کن بعد از انتخاب دیگه این چاه نیست می شه یک کوه با تله کابین مستقیم تا قله
آقا همین جا شبهه را رفع کنم
نمی گم کلا نگذار یه نور احساس هم بیاد نه بالاخره باید از طرف خوشت بیاد وگرنه متنفر باشی بعد از ازدواج چی درست می شه
گفتم احساساتت را الکی خرج نکن
خوشت اومد در این حد که می تونی تحملش کنی برای یک عمر خوب بسم الله وارد ما جرا شو و کوه احساست را بساز
زندگی هاتون سرشار از احساسات حلال و زیبا
بدون چاه های ترسناک و مخوف پراز تپه ها و کوه های پر از شقایق
دوباره پر حرفی کردم
یکی از چاه های زندگی من همین حرف زدنه
ته هم نداره بنده خدا
ولی کلی هیجان و لذت داره
یکی یه طناب بفرسته فکم درد گرفت😅😅😅
فاطمه سلیمی متخلص به آوا
عشق را در چه معنا می توان کرد
در محبت های بی حد خدا گنجینه کرد
عشق جان سوز است و طاقت نیست نیست
لیکن این عشقت مجازی بیش نیست
عشق حق پرواز تا بی انتهاست
سر سپردن بر خدا تا کبریا است
عشق هر لحظه از رنگ خداست
خنده های گاه و بی گاه از صفاست
عشق را تنها خدا دارد و بس
هرچه غیر از او هوس باشد و بس
عشق باید رویش حق در میان دل شود
قلب بی یادش سزایش مدفنی از گل شود
عشق باید قلب پاکت را خدایی تر کند
با فضیلت های اخلاقی صمیمی تر کند
عشق باید از زمین دورت کند
در زمین کربلا غرق در نورت کند
عشق بازی راه دارد تا خدا باید که رفت
هر کسی لایق نشد تا کبریا باید که رفت
فاطمه سلیمی متخلص به آوا
همه ی عشق در خدا خلاصه می شود
چه زمینی اش چه خدایی اش
خدا فراتر از عشق است اما عشق جز خدا چیزی نیست
خدایا چه خوبه که هستی
چه خوبه که همیشه هستی
چو خوبه اختیار داریم و جبر نیست اما باز تو هستی
چه خوبه که مصلحت تو بالاتر از اختیار ماست
چه خوبه که حواست به اختیاری های ما هم هست
خدایا چه خوبه که هستی و چه خوبه که خدای منی
چه خوبه که هستی و هدایتم می کنی بی آن که طلب کرده باشم
راستی خدایا خسته نشدی از بنده ای چون من
اشتباه در پس اشتباه
خسته نشدی از پذیرش های دوباره و دوباره
خسته نشدی از فراموش کاری هایم
خسته نشدی که از سوی تو دور می شوم و سیلی خورده و زار به سویت باز می آیم
خدایا چه خوبه که هستی تا قلبم را در آغوش کشی و جانم را آسوده کنی و راهنمایم باشی به سوی خودت
خدایا چه خوبه که هستی تا در این نمکزار گناه دنیا آب حیاتی به من رسانی که سیرابم کند
چه خوب شد که تو هستی تا شر را که در لباس نیکان خود را می نمایاند نشانم دهی و حجابش برداری تا خود را نمایان کند
چه خوب شد که تو هستی تا دستم را بگیری که در چاه نیفتم
دست منی که آنقدر سر به هوا و بازیگوش هستم که هر کجا سربزنم
اما تو چه خوب خدایی هستی که این دخترک بازیگوش را در آغوش مهر می کشی و سپر می شوی که آزار نبیند و غلط نرود و احساسش را محافظت می کنی که تنهایی را نچشد و تاریکی او را فرا نگیرد
چه خوب خدایی هستی که اشتباهی های زندگی ام را پاک می کنی و خودت را میهمان تمام زندگی ام می کنی تا یادبگیرم درست زیستن را
چه خوب خدایی هستی هر چند که بنده ی خوبی نیستم
خدای خوب من بمان که بدون تو در این باتلاق زندگی لحظه به لحظه بیشتر فرو خواهم رفت
خدایا بمان
آغوش احساساتم ، لبخند شادی هایم ، مانوس غم هایم، محرم اسرارم
اصلا خدا فقط خدایم باش برایم کافی است
فاطمه سلیمی متخلص به آوا
امروز می خواهم کمی متفاوت بنویسم
کمی متفاوت تر از همیشه
شاید امروز تولد کسی باشد
شاید امروز تولد شهیدی باشد ، هر چند گمنام در گوش جهانیان و یا مفقود
نمی دانم ولی شاید تولدش امروز باشد
ای شهیدی که نمی شناسمت ندیده امت و شاید هرگز نشناسمت چه شخصیتت را چه بزرگی روحت را چه هدفت را ... تولدت مبارک
می دانی در این سرزمین آشنای نا آشنا در این دنیای بی فرجام انسان ها ، در تولد افراد زندگی آرزو می کنیم سلامتی و شادی را
اما برای تو چه آرزو کنم که زندگی ات را سلامتی ات را و شادی ات را برای برآورده شدن آرزوهای ما برای دوستانمان فدا کردی
برای تو چه آرزو کنم؟
برای اموات محشور شدن با ائمه و قرین رحمت خدا شدن را آرزو می کنیم اما تو در همان اول به آغوش خدا شتافتی
پس برای تو چه آرزو کنم
نه... هر چه فکر می کنم نمی شود
بگذار جور دیگه ای آرزو کنم...
بیا به عنوان هدیه ی تولدت آرزویی بکنم که خودت باید واسطه اش باشی
آرزو می کنم که روزی انسانیت را به معنای واقعی درک کنم ، اسلام را هم چون تو بشناسم ، خدا را چون تو از رگ گردن نزدیک تر ببینم
در صحنه ی سختی ها هم چون تو در صحنه ی جنگ خدا را یابم و زیبایی اش را
کاش مرگ را چون تو به سخره گیرم
کاش لبخند خدا را به دنیا ارج نهم
اصلا کاش ذره ای از معرفت تو را دریابم
نمی دانم..
تولد تو است اما من چیزی برای هدیه کردن ندارم... ولی تو چرا
بیا و از بهترین ها هدیه ام کن
می گویند رفیق شهید داشته باش تا شفاعت کند نامه ی شهادتت را و آدمت کند
در این روز هایی که همه یک به یک چه خط شکن و چه ستون پنجم و چه مدعیان در سیاهی قدرت و ثروت و مقام رنگ می بازند و غرق می شوند و دنیا را به دوش می کشند ، دستم را بگیر تا دست تو باشد که دستانم را لمس می کند و اجازه ندهد دستان دشمن را بگیرم و خود را در پس ترس ها مخفی کنم
ای شهید بیا و دوست شهید من باش و نامه ی شهادت من را شقاعت کن و امضای سرور شهیدان را برایم بگیر
#التماس_شهادت
#شهید_نشی_می_میری
#فاطمه_سلیمی
#آوا
گاهی وقت ها می رسه که آدم منتظر یه نفره... .
اون موقع است که با هر صدایی که از گوشی می شنوه به سرعت خودش را می رسونه سمتش... .
حالا اگه خیلی منتظر باشه گوشی را می گیره دستش و از خودش جدا نمی کنه
اما نمی دونم چرا الان وضع برای یه نفر فرق کرده
هر روز پست می گذاریم که بیا ... دلمون برات تنگه ... دنیا بی تو هواش سرده ... و این جور پست ها بعد وقتی پیام می ده کسی جوابش را نمی ده
جای تعجب داره خوب... .
می گه دین ،نماز ،انسانیت ،استقامت، ایستادگی، خودسازی ،جهاد ،ولایت و غیره
کلی چیز ساده ... .
اما کسی جواب نمی ده
گاهی وقت ها می گه ... بیا فقط به آغوش خدا برگرد بقیه اش با من .... وساطتت با من
باز هم جوابی نمی گیره
اینقدر تو بیخیال می مونی که اون شب و روز جای تو برای تو دعا می کنه
اما این همه ساله داریم پست می گذاریم بر گرده یه بار هم دایرکت جواب بدیم چی می شه؟
فقط منتظره همه ی آدم ها بیاند و بگند آقا نیازت داریم فقط همین
اون وقت از توی این همه آدم، ۳۱۳ نفر فقط برند دایرکت بگند همه جوره اش را هستیم ... پات ایستاده ایم
همین
خیلی سخته
خیلی سخته که انسان باشیم و بین خودمون و بقیه ی موجودات فرق بگذاریم
حتی اون گنجشک سر دیوار هم خدا را صدا می زنه
خیلی سخته تو روز ۳ بار خدا را صدا بزنیم
چی شد که ما این جوری شده ایم
برای لایک کردن پست های یه نفر اون طوری می دویم و اگه فلان شخصیت فالومون کنه خودکشی می کنیم ولی حواسمون به دایرکت های یه نفر که مدام می گه امت من ... عزیز من ... پاره ی وجودم... نیست
چرا؟؟؟؟
یه کم با خودمون فکر کنیم...
امام زمان را تنها نگذاریم و بعد غروب جمعه بگیم این جمعه هم گذشت نیامدی
امام که می خواست بیاد ... .
اما هر چی پیام داد خونه هستید تو رد کردی و جواب ندادی... .
مثل اینه که زنگ برنی به یکی بگی دارم میام خونتون بعد بگه من دارم می رم بیرون اما خواستی بیا ... تعارف نکنی هاااا... .
بیایید حداقل به اصل خودمون برگردیم و اگه دین نداریم لااقل آزادمرد باشیم
#فاطمه_سلیمی
#آوا
#خودمونی_طوری