🌹
بسم رب الشهدا
.
#قسمت_پنجاه_و_هفتم
.
بدون حرفی بلند شدم و اونم بلند شد لبخند نمی رفت از صورتش
چرا اینقدر آروم بود
گوشیم رو به قلبم فشار دادم و یه نفس عمیق کشیدم
تو هستی مگاه نه خودت اثبات کردی درسته؟
کلاس ها که تموم شد به محمد زنگ زدم که وسایلم رو ازش بگیرم
وقتی رفتم سمت ماشین نگذاشت وسایل رو بردارم
- سوار شید با هم می ریم شرکت پدرتون
- نه نه نه من تنها می رم فاطمه منتظرتونه
- نه فرستادمش خونه